سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حافظ اباد
قالب های وبلاگ آمادهدایرکتوری وبلاگ های ایرانیانپارسی بلاگپرشین یاهو
اگر هوست را پیروی کنی، کر و کورت می سازد و فرجامت را تباه و تو رانابود می کند . [امام علی علیه السلام]
نویسنده : جواد توکلی:: 87/1/16:: 8:44 صبح

جوک و لطیفه

پیرزنه میره تموم دندوناشو میکشه بجز یکیشو.میگن چرا این یدونه رو نکشیدی.میگه میخوام با اون چادرمو بگیرم

****************************************

یه معتاده هی داد میزد تاکشی تاکشی، بالاخره یک تاکسی ده متر جلوتر وای میسه، معتاده میگه: لا مششب، اونجا که مقصدم بود!

***************************************

به طرف میگن از چه رنگی خوشد می اد؟میگه از کمرنگ .

*************************************

یک روز به یک جوجه تیغی کوچولو میگن بزرگترین ارزویی که داری چیه اشک تو چشماش جمع میشه میگه بغلم میکنی

************************************

یکی میره مسجد موقع برگشت میبینه کفشاش نیست با خودش میگه:
4
تا حالت داره:
1-
من نیومدم
2-
اومدم رفتم
3-
بدون کفش اومدم
4-
تو راهم

***************************************

به خره میگند چرا گوش هایت دراز است میگه هر خوشگلی یک عیبی داره

*************************************

چند وقته دلم هوس تاب بازی کرده،اجازه میدی بیام توی ذهنت،اخه شنیدم مخت تاب داره؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!

************************************

طرف داشته موهاشو با شامپو خشک خشک بدون اب میشته,بهش میگن چرا اب استفاده نمیکنی؟
میگه اخه روش نوشته برای موهای خشک!!!!!!!

***********************************

زنی همراه با شوهرش وارد مطب دندانپزشک میشه میگه اقای دکتر میخوام یه دندون برام بکشی ولی چون خیلی عجله دارم نمیخوام هیچگونه داروی سر کردن یا بیهوشی استفاده کنید!!!
دکتره میگه شماعجب خانم شجاعی هستید,خوب حالا نشونم بدید کدوم دندونتونو میخواید بکشم؟
زنه هم رو میکنه به شوهرش میگه عزیزم بیا جلو دندونتو که درد میکنه رو به اقای دکتر نشون بده!!!!!!!!!!

********************************

به-کچله-گفتن-چرامونمیزاری-گفت-من-ازاین-قرتی-بازی-هاخوشم-نمیاد

*******************************8

بچه اصفهانیه همش میگفته من کفش نو میخوام,خلاصه اصفهانیه که نمیخواسته کاری براش بکنه میگه برم برات کفش بخرم.یه راست میرن دم کفش فروشی پارس اصفهانیه به بچش میگه هی میگوی کفش نو میخوام ببین,اینا بدرد نمیخوره ببین اینجا خودشونم درشت نوشتن "کفش-پاره-س"!!

******************************

طرف ساندویچ‌فروشی داشته، ‌یک روز یک بابایی میاد میگه: ‌قربون یک ککتل بده، ‌فقط بی‌زحمت توش گوجه نگذار. طرف میگه: آقا امروز گوجه نداریم، میخوای خیارشور نگذارم؟!!

*************************************

آخرین فحش سال:وقتی با من حرف می زنی,دهنتو ببند

*************************************

دو نفر که از قدیم با هم دشمن بودند یک روز محکوم به اعدام می شوندو از آنها می خواهند که قبل از مرگ آرزویشان را بگویند که برآورده شود اولی می گوید آرزو دارم که مادرم را ببینم دومی می گوید آرزو دارم که این عوضی مادرش را نبیند.

**************************************

به یه بی سواد میگن معنی زن ذلیلی چیه.میگه همون تفاهم باسوادهاست.

**************************************

طرف میاد تهران میبینه همه آستین کوتاه پوشیدن.
میگه: عجب، پس اینا دماغشونو با چی پاک میکنن؟

*************************************************

تو....حکومت نظامی بوده، یارو سروانه به سربازش میگه که تو اینجا کشیک بده، از هفت شب به بعد هرکسی رو تو خیابون دیدی میتونی با تیر بزنیش.
نیم ساعت بعد میبینه صدای گلوله اومد. میان میبینه سربازه زده یک بدبختی رو کشته!
سروانه داد میزنه: احمق! الان که تازه ساعت پنج بعد از ظهره!
سربازه میگه: ایلده قربان این یک آدرسی پرسید که عمراٌ تا ساعت نه شب هم پیداش نمیکرد

***********************************************

یه ..... دو تا چراغ قرمز رو رد میکنه.
پلیس نگهش میداره، ازش می پرسه چرا پشت چراغ قرمزا واینمیستادی؟
میگه من از یه نفر آدرس پرسیدم گفت چراغ اولو رد میکنی چراغ دومو رد میکنی رسیدی چراغ سوم میپیچی دست راست

****************************************************

طرف چربی خون داشته دکتر بهش میگه باید روزی 4 کیلومتر راه بری!!!
بعد از یک ماه طرف زنگ میزنه به دکتره میگه: آقای دکتر من رسیدم لب مرز حالا چکار کنم؟

*****************************************************

.... رفته بود تست بازیگری بده...
کارگردان: نقشش خیلی کوتاهه فقط همین صحنه.
.....:
عیبی نداره!
کارگردان: پول نمیدیم ها!
.....:
عیبی نداره! دیالوگ چی؟
کارگردان: خودتو نشون نمیدیم! تو میری پشت یه دیوار بعد یک گلدون میوفته اونور و تو میگی آخ.
......:
بلند بگم.
کارگردان: مهم نیست صدات هم بعدآ دوبله میشه

**************************************************

معلم: مجید بگو ببینم، میتونی یک ماده بی بو و بی خاصیت نام ببری؟
مجید: بله آقا، مدرک لیسانس داداشم

**************************************************

یه روز یه آقا میره خونه رفیقش. وقتی میخواد بلند بشه بره رفیقش میگه حالا که ظهره نهار رو بخور بعد برو. آقا میگه باشه.
نهار رو میخوره بلند میشه که بره رفیقش میگه آخه با معده پر کجا میری؟ یه چرت بزن بعد برو. آقا میگه باشه.
یه چرت میزنه بعد بلند میشه که بره رفیقش میگه بشین یه دست تخته بزنیم بعد برو. آقا میگه باشه.
یه دست تخته میزنه بعد بلند میشه بره رفیقش میگه الان که شب شده شام رو بخور بعد برو. آقا میگه باشه.
شام رو میخوره بعد بلند میشه بره رفیقش میگه این موقع شب کجا میخوای بری؟ بخواب همینجا صبح برو. آقا میگه باشه.
میخوابه صبح بلند میشه بره رفیقش میگه صبحانه چی؟آقا میگه نه دیگه مرسی خانم و بچه تو ماشین منتظرن

***************************************************

طرف سر کوچه وایساده بوده هی مثل این ادمهای گیج ساعتشو نگاه میکرده و سرشو میخارونده.
بغالیه که نیم ساعتی جریانو مشاهده میکرده بهش میگه چیه داداش اینقدر گیجی؟
یارو میگه والا قاطی کردم نمیدونم ساعت دوازده با یک نفر قرار دارم یا ساعت یک با دوازده نفر!!!!

***************************************************

یه روزیه نفر به گل فروشی میره می گه بخشید گل مثل خودم دارید؟
فروشنده می گه:گل میمونی تموم کردم.

**************************************

طرف داشته با ماشینش دنده عقب وارد کوچه میشده,ازش میپرسن چرا دنده عقب وارد میشی؟
میگه یه وقت دیدی ته کوچه جای دور زدن نبود اینطوری راحت میام بیرون!!
بعد میبینن دوباره دنده عقب از کوچه داره میاد بیرون میگن چرا دوباره دنده عقب داری میای؟
میگه ته کوچه که رسیدم دیدم جا برای دور زدن بود منم دور زدم دیگه!!!!!

************************************************

یکی همیشه لباس مشکی می پوشیده. دوستاش میگن چرا همیشه مشکی می پوشی؟ ترکه میگه : آخه من ختم روزگارم

///////////////////////////////////////////////////////////////////////////

یک نفر میره خواستگاری.بعد دوستش ازش می پرسه نتیجه چی شد.میگه پنجاه پنجاه.اون و پدر و مادرش موافق نیستن . منو پدر و مادرم موافقیم7&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

یه روز به یه نفر میگن صورتی چه رنگیه؟ میگه قرمز یواش

یه نفر می خواسته یه ماهی رو خفه کنه، هی سر ماهی رو می کنه زیر آب و در می آره.

مردی می ره لامپ مهتابی بخره، داخل مغازه می شه ولی چون نمی دونست چی بگه، می گه: ببخشین حاج آقا، لطفا 1 متر لامپ بدین

*************************************
یکی کنار یه چاهی وایساده بوده، هی میگفته:‌ سیزده،..سیزده،..سیزده.. یکی از اونجا رد میشده، می‌پرسه: ببخشید قربان، می‌تونم بپرسم دارید چیکار می‌کنید؟ مرد یقه یارو رو میگیره، پرتش می‌کنه تو چاه، میگه: چهارده،...چهارده،...چهارده

**************************************

دو نفر میرن قطب جنوب تو راه یه اسکیمو رو میبینن یکیشون ازش میپرسه ببخشید شما اینجا ادم سفید دارین؟ میگه اره داریم میپرسه ادم سیاه دارین؟میگه اره داریم میپرسه شما ادم سیاه سفید دارین؟میگه نه نداریم طرف برمیگرده به دوستش میگه دیدی گفتم اونی که باهاش حرف زدیم پنگوئن بود

ّّّ**************************************

یکی سرماخورده بودازدماغش اب میامده میره سرشو قیرگونی میکنه


نظرات شما ()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

7334:کل بازدید
9:بازدید امروز
2:بازدید دیروز
پیوندهای روزانه
درباره خودم
حافظ اباد
جواد توکلی
این قراره یه بلوگ خوب باشه
لوگوی خودم
حافظ اباد
آوای آشنا
بایگانی
بهار 1387
اشتراک